منبع یک رمان
راهی برای دست یافتن از آنچه بر من معین شده، راهی برای رسیدن به آنچه بودم، منی که از
به چاقویی که توی دستم بود نگاه کردم. قطرات خون با ناز فراوان روی زمین نشست میکردن.
لینک دانلود:
خب این هم نفر بیست و نه که بانی آزارهای من بود. به مردی که غرق خون خودش بود نگاه کردم تا اینکه گوشیم زنگ خورد. بدون وقفه جواب دادم: تمام شد امیر؟!
– بله تمام شد تو چیکار کردی؟ همون کاری که میخواستم انجام بدم، نفر بیست و نهم کشته شد. از بیرون خبری داری؟
– پلیسها دارن میآن بهتر نیست سریع فلنگ رو ببندی؟ باشه الان میآم.
بدون خداحافظی گوشی رو قطع کردم و به همه جا دوباره نگاهی انداختم تا ردی به جا نمونِ. دیدم چیزی نیست پس به سمت خروجی راه افتادم.
از درهای جور واجور بیرون آمدم؛ سریع به سمت ماشینم رفتم. سوار شدم و حرکت کردم. تا جایی که دیده نشم رفتم و ماشین رو توی جادهی خاکی پارک کردم.
از ماشین پیاده شدم. در ماشین رو بستم و بهش تکیه دادم و به خانهی مردک شیطان صفت نگاه کردم. از اینجا هم میشد نورهای قرمز_ آبی رو دید.
گوشیم رو درآوردم و شمارهی امیر رو گرفتم، بعد از دو تا بوق جواب داد: بله؟ اونجا چی میبینی؟
دارن توی خونه رو میگردن خدا رو شکر چیزی پیدا نشدِ کارت مثل همیشه عالی خواهری.
دانلود رمان او دوستم نداشت pdf از پری با لینک مستقیم