خلاصه:
یه دختر، که میون یه دنیای ترسناک گیر میفته! یه دختر که توی این خونه نفرین شده؛ اسیر شده و با تمام وجود آرزوی مرگ میکنه… یه دختری که از جای جای اون خونه میترسه… یه دختر کهاز لالایی های کودکانه هم میترسه. از عروسکهای پارچهای! این دختر، از همه چیز ” وحشت ” داره! از شیطانی که اون جا زندگی می کنه و اون هر لحظه با چشمش، ستون فقرات شیطان رو با چشم مشاهده می کنه!
لالالا جیغ
این صدای مرگه… این ترانـهی مرگه
دیگه هیچوقـت، نمی.خوام لالایی بخونی!
از عروسـکها بدم میاد، از نقاشیهای کودکانت
کاش چشمهام رو ببندم و دیگه هیچوقت بیدار نشم!
ستایش مخصوص خداوندی است که پروردگار جهانیان است.
تنها تو را میپرستیم و تنها از تو یاری میجوئیم.
ما را به راه راست هدایت فرما!
دانلود رمان او دوستم نداشت pdf از پری با لینک مستقیم